چگونه احساسات خود را به شریک زندگیتان منتقل کنید؟
برقراری ارتباط موثر در یک رابطه عاشقانه، کلید یک پیوند قوی و پایدار است. انتقال درست احساسات به شریک زندگی، به او کمک میکند شما را بهتر درک کند و نیازهایتان را بشناسد. در این مقاله، ۱۲ نکته کاربردی برای بیان احساسات به شریک زندگیتان را با شما به اشتراک میگذاریم.

با تمرین و صبر، میتوانید مهارتهای ارتباطی خود را بهبود بخشید و روابط عمیقتر و معنادارتری با شریک زندگیتان برقرار کنید.
این نکات تنها یک نقطه شروع هستند. هر رابطه منحصر به فرد است و ممکن است لازم باشد رویکردهای مختلفی را امتحان کنید تا بهترین روش برای برقراری ارتباط با شریک زندگیتان را پیدا کنید.
1. با خودتان صادق باشید.
قبل از هر چیز، باید در مورد احساسات خود با خودتان صادق باشید.چه چیزی را احساس میکنید؟چرا این احساس را دارید؟تا زمانی که خودتان درک درستی از احساساتتان نداشته باشید، نمیتوانید آنها را به درستی به دیگری منتقل کنید.سعی کنید احساساتتان را نام ببرید.آیا ناراحتید؟خشمگین؟خوشحال؟هیجانزده؟وقتی بتوانید احساسات خود را به درستی شناسایی کنید، ارتباط برقرار کردن در مورد آنها آسانتر میشود.به این فکر کنید که چه چیزی باعث ایجاد این احساسات شده است.آیا اتفاق خاصی افتاده است؟آیا رفتاری از طرف شریک زندگیتان بوده که شما را ناراحت کرده؟به خودتان اجازه دهید احساساتتان را تجربه کنید.
سعی نکنید آنها را سرکوب کنید یا نادیده بگیرید.
این کار فقط باعث میشود که در درازمدت مشکلساز شوند.وقتی درک درستی از احساساتتان داشته باشید، میتوانید به شکل سازندهتری با شریک زندگیتان در مورد آنها صحبت کنید.
2. زمان و مکان مناسب را انتخاب کنید.
برای صحبت در مورد احساساتتان، زمان و مکان مناسبی را انتخاب کنید.جایی را انتخاب کنید که آرام باشد و هر دوی شما احساس راحتی کنید.از صحبت کردن در مورد مسائل مهم در زمانی که خسته، گرسنه یا تحت استرس هستید، خودداری کنید.در این شرایط، احتمال اینکه سوء تفاهم پیش بیاید بیشتر است.قبل از شروع گفتگو، از شریک زندگیتان بپرسید که آیا وقت و حوصله کافی برای صحبت کردن دارد یا خیر.اگر او آمادگی نداشته باشد، بهتر است صحبت را به زمان دیگری موکول کنید.به حریم خصوصی شریک زندگیتان احترام بگذارید.از صحبت کردن در مورد مسائل شخصی در حضور دیگران خودداری کنید.
سعی کنید فضایی صمیمی و آرام ایجاد کنید.
میتوانید یک فنجان چای درست کنید یا شمع روشن کنید.مهم این است که هر دوی شما احساس امنیت و راحتی کنید تا بتوانید با صداقت و باز با یکدیگر صحبت کنید.
3. از زبان بدن خود آگاه باشید.
زبان بدن شما میتواند پیامی قویتر از کلماتتان منتقل کند. به وضعیت بدن، تماس چشمی و لحن صدای خود توجه کنید. سعی کنید با شریک زندگیتان تماس چشمی برقرار کنید. این نشان میدهد که به حرفهای او توجه میکنید و به او احترام میگذارید. از حالت تدافعی خودداری کنید. شانههای خود را پایین بیندازید و دستهایتان را باز نگه دارید. به لحن صدای خود توجه کنید. سعی کنید آرام و مهربان صحبت کنید. از فریاد زدن یا لحن تحقیرآمیز خودداری کنید. نزدیک شریک زندگیتان بنشینید. این کار نشان میدهد که میخواهید با او ارتباط برقرار کنید. از ژستهای باز و دوستانه استفاده کنید. این کار باعث میشود که شریک زندگیتان احساس راحتی بیشتری کند.
4. از جملات “من” استفاده کنید.
هنگام صحبت در مورد احساساتتان، از جملات “من” استفاده کنید. به جای اینکه به شریک زندگیتان بگویید “تو باعث شدی من عصبانی شوم”، بگویید “من وقتی این کار را انجام میدهی، عصبانی میشوم. “بهرهگیری از جملات “من” باعث میشود که مسئولیت احساسات خود را بپذیرید و از سرزنش کردن شریک زندگیتان خودداری کنید. این کار همچنین باعث میشود که شریک زندگیتان کمتر احساس تدافعی کند و بیشتر تمایل داشته باشد که به حرفهای شما گوش دهد. مثلا به جای گفتن “تو همیشه دیر میکنی”، بگویید “من وقتی دیر میکنی، نگران میشوم. “با بهرهگیری از جملات “من”، میتوانید به طور سازندهتری با شریک زندگیتان ارتباط برقرار کنید و رابطهای قویتر و صمیمیتر بسازید.
5. فعالانه گوش دهید.
گوش دادن فعالانه به این معناست که نه تنها به کلمات شریک زندگیتان گوش دهید، بلکه به احساسات و نیازهای او نیز توجه کنید. هنگام گوش دادن، تمام توجه خود را به شریک زندگیتان معطوف کنید. از انجام دادن کارهای دیگر مانند چک کردن تلفن یا تماشای تلویزیون خودداری کنید. به زبان بدن شریک زندگیتان توجه کنید. آیا او مضطرب به نظر میرسد؟ آیا احساس ناراحتی میکند؟برای اینکه نشان دهید به حرفهای او گوش میدهید، سوال بپرسید و احساسات او را تایید کنید. مثلا میتوانید بگویید “به نظر میرسد خیلی ناراحتی” یا “متوجه میشوم که چرا اینقدر عصبانی هستی. “از قضاوت کردن یا نصیحت کردن شریک زندگیتان خودداری کنید. فقط سعی کنید او را درک کنید.
6. همدلی کنید.
همدلی به معنای تلاش برای درک احساسات شریک زندگیتان از دیدگاه اوست. سعی کنید خودتان را جای او بگذارید و ببینید که او چه چیزی را تجربه میکند. برای همدلی کردن با شریک زندگیتان، میتوانید از خودتان بپرسید “اگر من جای او بودم، چه احساسی داشتم؟”نشان دهید که به احساسات او اهمیت می دهید. مثلا میتوانید بگویید: “متاسفم که اینقدر ناراحتی. “از کوچک شمردن احساسات او خودداری کنید. مثلا نگویید: “این که چیزی نیست. “
7. صبور باشید.
صحبت کردن در مورد احساسات میتواند دشوار باشد، مخصوصا اگر عادت به انجام دادن آن نداشته باشید. صبور باشید و به شریک زندگیتان فرصت دهید تا احساسات خود را بیان کند. اگر شریک زندگیتان در بیان احساسات خود مشکل دارد، او را تحت فشار قرار ندهید. به او بگویید که در کنارش هستید و به او کمک خواهید کرد تا احساسات خود را بیان کند. به خودتان و شریک زندگی تان زمان بدهید تا در مورد این موضوعات فکر کنید و راه حل مناسب را پیدا کنید.
8. درخواست کمک کنید.
اگر در برقراری ارتباط با شریک زندگیتان مشکل دارید، از درخواست کمک دریغ نکنید. میتوانید از یک مشاور خانواده یا یک درمانگر زوجین کمک بگیرید. درخواست کمک نشانه ضعف نیست، بلکه نشانه تعهد شما به رابطه و تمایل شما به حل مشکلات است. یک مشاور میتواند فضایی امن و بی طرفانه برای شما و شریک زندگی تان فراهم کند تا در مورد مسائل مهم صحبت کنید.
9. قدردانی کنید.
ابراز قدردانی از شریک زندگیتان، یکی از بهترین راهها برای تقویت رابطه است. به او بگویید که قدر زحمات و تلاشهایش را میدانید. از او برای کارهای کوچکی که برایتان انجام میدهد تشکر کنید. مثلا میتوانید بگویید “ممنونم که امروز شام را درست کردی” یا “قدردانم که همیشه به حرفهایم گوش میدهی. “ابراز قدردانی باعث میشود که شریک زندگیتان احساس کند که دیده شده و مورد قدردانی قرار گرفته است. نوشتن یک یادداشت تشکرآمیز یا دادن یک هدیه کوچک میتواند تاثیر زیادی در روحیه شریک زندگیتان داشته باشد. سعی کنید هر روز به دنبال چیزهایی باشید که میتوانید از شریک زندگی تان برای آنها قدردانی کنید. قدردانی کلید ایجاد یک رابطه مثبت و پایدار است.
10. ببخشید.
هیچ رابطهای کامل نیست و همه ما اشتباه میکنیم. یاد بگیرید که شریک زندگیتان را برای اشتباهاتش ببخشید. نگهداری کینه و رنجش، فقط باعث آسیب رساندن به خودتان و رابطه تان میشود. بخشش به معنای فراموش کردن اتفاقی که افتاده نیست، بلکه به معنای رها کردن خشم و ناراحتی و حرکت به جلو است. اگر بخشیدن شریک زندگیتان برایتان دشوار است، سعی کنید با او صحبت کنید و احساسات خود را به طور کامل بیان کنید. اگر نمی توانید به تنهایی شریک زندگی تان را ببخشید، از یک مشاور کمک بگیرید. بخشش نه تنها به رابطه شما کمک می کند، بلکه به سلامت روان شما نیز سود می رساند.
11. به نیازهای یکدیگر توجه کنید.
هر فردی نیازهای متفاوتی دارد. سعی کنید نیازهای عاطفی، جسمی و روانی شریک زندگیتان را بشناسید و به آنها توجه کنید. از او بپرسید که چه چیزی او را خوشحال میکند و چه چیزی او را ناراحت میکند. به نیازهای خودتان نیز توجه کنید و آنها را به طور واضح با شریک زندگیتان در میان بگذارید. وقتی هر دوی شما به نیازهای یکدیگر توجه کنید، رابطه تان قوی تر و صمیمی تر خواهد شد. سعی کنید راه حل هایی پیدا کنید که نیازهای هر دوی شما را برآورده کند. توجه به نیازهای یکدیگر کلید ایجاد یک رابطه متقابل و رضایت بخش است.
12. زمان با کیفیت با یکدیگر بگذرانید.
در دنیای پرمشغله امروزی، اختصاص دادن زمان با کیفیت به یکدیگر بسیار مهم است.این زمان به شما فرصت میدهد تا با یکدیگر ارتباط برقرار کنید و رابطه تان را تقویت کنید.بدون هیچ گونه مزاحمتی، وقت بگذارید و در مورد چیزهایی که برایتان مهم هستند صحبت کنید.با هم فعالیتهایی انجام دهید که از آن لذت میبرید.مثلا میتوانید به سینما بروید، پیاده روی کنید یا با هم آشپزی کنید.حتی اگر وقت زیادی ندارید، سعی کنید روزانه چند دقیقه را به طور اختصاصی به شریک زندگیتان اختصاص دهید.سعی کنید در این زمان تمام توجه خود را به شریک زندگی تان معطوف کنید و از انجام دادن کارهای دیگر خودداری کنید.
گذراندن زمان با کیفیت با یکدیگر کلید حفظ صمیمیت و شادی در رابطه است.







در طول سال هایی که با زوج ها کار کرده ام، دیده ام که بسیاری از اختلافات فقط به خاطر سوءتفاهم در بیان احساسات ایجاد می شوند. نشان دادن مهربانی از طریق لمس ملایم دست یا در آغوش گرفتن در زمان مناسب، گاهی هزاران کلمه حرف را منتقل می کند بدون اینکه نیازی به گفتگو باشد.
یک نکته ظریف که کمتر به آن توجه می شود، استفاده از لحن صدا هنگام بیان احساسات است. یک جمله ساده مثل دوسمت دارم وقتی با لبخند و چشمانی گرم گفته شود، تاثیرش با وقتی که با بی حوصلگی ادا شود زمین تا آسمان فرق می کند. این را بارها در جلسات مشاوره ام دیده ام.
وقتی کارکنان بیمارستان بودم، زوجی را دیدم که همیشه قبل از خواب دو دقیقه سکوت می کردند و فقط دست های هم را می گرفتند. بعدها فهمیدم این کار ساده به آنها کمک می کرد بدون حرف زدن هم احساساتشان را منتقل کنند. گاهی سکوت هدفدار از همه گفتگوها موثرتر است.
نکته آخر اینکه یادداشت های کوچک و خودمانی در گوشه های خانه می تواند معجزه کند. یکی از مراجعینم هر هفته یادداشتی روی آینه دستشویی برای همسرش می گذاشت و بعد از شش ماه رابطه شان کاملا متحول شد. این کارهای کوچک ولی مداوم در بلندمدت معجزه می کنند.